دیباچه: پیشگفتار
«و از آیات او خلقت آسمانها و زمین و اختلاف زبانها و رنگهای شماست. در این نشانههایی است برای دانشمندان» - قرآن کریم، سوره روم، آیه ۲۲
زبان کردی یکی از زبانهای کهن و زندهایست که در تقسیمبندی زبانها در شاخه اصلی زبانهای هند و اروپایی و جزو زبانهای ایرانی قرار میگیرد که خود شامل چهار گویش اصلی کُرمانجی شمالی، کُرمانجی جنوبی (سورانی)، هورامی و گویشهای جنوبی (کلهری، فیلی و...) و تعداد زیادی زیر گویش دیگر است که از هر یک از اين گویشها جدا میشوند و این باعث میشود تا دایره واژگانی این زبان بسیار گسترده باشد.
گروس منطقهی وسیع و پهناوری است در شمال شرقی استان کردستان با مرکزیت شهرستان بیجار که از شمال با شهرستان تکاب، از غرب با دیواندره، از جنوب غربی با سنندج، از جنوب با دهگلان و قروه از شمال شرقی با زنجان و از جنوب شرقی با همدان هممرز است. منطقهای پوشیده از تپه ماهورهای بسیار و عموماً کم دار و درخت، چنانکه بعضی «گروس / garus» را ترکیبی از واژههای «گَر / gar» به معنی تپه یا کوه بدون دار و درخت و «وَس / was» دانستهاند که پسوند «وَس» نهایت اتصاف و دارندگی را برای اسم یا صفتی که به آن چسبیده میرساند و در زبان پهلوی به معنی فراوان و بسیار است. بنابراین، اين واژه در مجموع به معنی سرزمینی است با کوه و تپههای بسیار و با پوشش گیاهی کم.
گویش غالب مردمان این خطه کردی گروسی است که در تقسیم بندیهای مختلفی که در کتابهای گوناگون صورت گرفته در دستههای مختلفی گنجانده شده است. اما براستی باید گفت که هنوز در کردستان بر روی همهی گویشهای زبان کردی به صورت جدی کار علمی زبانشناسی نشده است و هر کس با توجه به میزان کار و مطالعهای که کرده هر یک از گویشها را در دستهای جای داده است. بنابراین در اینجا ما برای گنجاندن گویش گروسی در یکی از اين شاخهها و زیر شاخهها تلاشی نخواهیم کرد و آن را به زبانشناسان و مطالعات جدی بعدی وا میگذاريم. اما آنچه باید گفت این است که کردی گروسی از لحاظ لحن نزدیک به کردی اردلانی یعنی گویشی است که در دیواندره و دهگلان و سنندج و... بدان صحبت میشود اما از حیث استراکچر و ساختار جمله و همچنین چگونگی صرف افعال بسیار شبیه به کردیی است که در مناطقی چون گوران، گیلان غرب، کرمانشاه، ایلام و... بدان صحبت میکنند.
گویش ادبی مرسوم در کردستان در زمانهای مختلف متفاوت بوده است. مثلاً در گذشتهای نه چندان دور زبان ادبی غالب، کردی هورامی بوده و در گروس هم شاعرانی بودهاند که به این گویش شعر گفتهاند. شاعرانی چون جواد خان گروسی و نجف خان بایندر که سراینده آثار بزرگی چون منظومه خسرو و شیرین و شاهنامه به کردی هورامی است.
اما امروزه زبان ادبی رایج، بیشتر گویش «سورانی» است و حجم بالایی از نشریات با این گویش به چاپ میرسد. به گویش سورانی در مناطقی چون سقز، بانه، بوکان، سردشت، مهاباد و... صحبت میشود.
الفبایی که امروزه برای نگارش زبان کردی از آن استفاده میشود برگرفته از الفبای عربی - فارسی است. با اين توضیح که چند آوای زبان کردی معادل آوایی در زبانهای فارسی و عربی ندارند بنابراین تلاش شده با تغییر شکل ظاهری بعضی حروف و افزودن علائمی به آنها این کمبود تا حدودی جبران شود چنانکه رسم الخط حاضر در حد بالایی احتیاجات گویش سورانی را پاسخ میدهد. اما مناطقی که با این گویش صحبت میکنند، تنها بخشی از مناطق کُردنشین هستند و بخش بسیار بزرگی با گویشهای دیگر تکلم میکنند و در آنها آواهایی وجود دارد که در رسمالخط فعلی کردی نشانه نوشتاری معادل ندارند. مهمترین این آواها، سه آوای کهن «ü، ğ و ŋ » هستند که در مناطق وسیعی چون گروس، دیواندره، ایلام، کرمانشاه و اورامان و لیلاخ و... به وفور به کار میروند.
فرهنگهای زیادی در گذشته و حال در حیطه زبان کردی نوشته شده است اما متأسفانه چون همه آنها تلاشهایی فردی بودهاند، بیشتر واژهها و عبارات گویشی را در برمیگیرند که نویسنده بر آن مسلط بوده است و چنانچه تلاشی هم در ثبت واژههای سایر مناطق در آنها صورت گرفته باشد، عملاً به صورتی ناقص و گاهاً غلط صورت گرفته است چرا که زبان کردی همانگونه که گفته شد به دلیل دارا بودن گویشهای متعدد، دایره واژگانی بسیار گستردهای دارد و ثبت این همه واژه بدون کمک نهادهای مالی یا دولتی و کار در قالب پروژههای بزرگ و بلند مدت امکانپذیر نیست ضمن اينکه الفبای حاضر هم قدرت ثبت بسیاری از واژگان زبان کردی را به خاطر نبود نشانههای نوشتاری مورد اشاره ندارد. بنابراین به نظر میرسد که در چنین شرایطی کار درست آن است که علاقمندان کار در حوزه فرهنگ نویسی در هر گویش، لغات آن گویش را گردآورند تا در فرصتی مناسب همهی این واژگان در فرهنگ کردیی جامع و کامل جمعآوری شود که در این راستا در این مجموعه با کاری طاقتفرسا و حدوداً شش ساله تلاش شده است تا واژگان گویش گروسی از زبان کردی گردآوری گردد.
همانطور که گفته شد به گویش گروسی در منطقهی وسیعی به نام گروس در شمال شرقی استان کردستان و با مرکزیت شهرستان بیجار صحبت میشود که متأسفانه این گویش و گویشهای مشابه دیگر به واسطهی دارا بودن سه آوای مذکور کمتر فرصت نگارش یافتهاند. اما در سالهای اخیر تلاشهایی صورت گرفته تا نشانههایی در چهارچوب نظام نوشتاری موجود برای این سه آوا وضع شود که تا حدودی این امر با موفقیت نیز همراه بوده است.
در مجموعهی حاضر این نشانهها در چهارچوب نظام نوشتاری مرسوم در کتابت زبان کردی به کار گرفته شده و تا جایی که امکان داشته است سعی شده تا نوشتار با گفتار منطبق باشد.
و سخن آخر اینکه متأسفانه امروزه در تحقیقات اوستاشناسی و پژوهش در متون پهلوی از زبان کردی هیچ استفادهای نمیشود. در صورتی که توصیه میشود برای پژوهش در اوستا، محقق، زبانهای سغدی و ختنی و خوارزمی و سانسکریت و چه و چه را بداند. این در حالی است که بلاد فهلویون (پهلویون) به گواهی تاریخ، غرب کشور است و مناطق کردنشین، و توجه به زبان کردی میتواند در این زمینه بسیار راهگشا باشد. در این رابطه حتی میتوان گفت که گویش گروسی حلقهی واسط دیگر گویشهای زبان کردی و شاید نزدیکترین آنها به متون پهلوی است که متأسفانه هیچ کاری به صورت جدی در جهت شناخت این گویش صورت نگرفته است. چنانکه این گویش زیبا از زبان کردی در حال نابودی است که امید است با پژوهش و مطالعات جدی و کار در حوزهی فرهنگ نویسی از خطر نابودی برهد.